می توانم بگویم مرد غریبه در اتوبوس با سبزه طوری رفتار می کرد که انگار مدت هاست همدیگر را می شناسند. او با چاپلوسی دراز کشید در حالی که دختر داشت دیکش را می مکید و آنها بدون هیچ خجالتی یکدیگر را لعنت کردند. دختر نه تنها سوار اتوبوس شد، بلکه برجستگی های قوی سوراخ خود را از چوب آن مرد نیز احساس کرد.
موضوع| 44 چند روز قبل
پسر - آفرین، او همه چیز را هوشمندانه انجام داد، مؤثرترین و جالب ترین راه را برای دوست دخترش پیدا کرد تا او را به شدت هیجان زده کند، و سپس بدون هیچ گونه دخالتی، بدن زیبای او را به سختی تسخیر کرد.
ماشین| 20 چند روز قبل
دخترای خیلی خوب
قزاقی| 7 چند روز قبل
چه لعنتی بود که آن دختر بداخلاق در چای پدرش لغزید، نوعی محرک؟ او عمداً می خواست او را سخت کند و با شلوارش در خانه قدم می زد! و آن مرد کجا می توانست برود در حالی که سرش قبلاً هدف را گرفته بود. هیچ دیکی نتوانست در برابر آن وسوسه مقاومت کند.
آیتاس| 30 چند روز قبل
آن مرد واقعاً نمیخواهد آن خانم را بفرستد، بنابراین به طور خودکار آن را از بین برد! من هیچ تمایل یا نبوغ خاصی متوجه نشدم. شاید او خانم های این نوع را دوست ندارد؟ من شخصاً خانمهای برجسته و بزرگتر را دوست دارم!
آره، این هم پیش میاد...
می توانم بگویم مرد غریبه در اتوبوس با سبزه طوری رفتار می کرد که انگار مدت هاست همدیگر را می شناسند. او با چاپلوسی دراز کشید در حالی که دختر داشت دیکش را می مکید و آنها بدون هیچ خجالتی یکدیگر را لعنت کردند. دختر نه تنها سوار اتوبوس شد، بلکه برجستگی های قوی سوراخ خود را از چوب آن مرد نیز احساس کرد.
پسر - آفرین، او همه چیز را هوشمندانه انجام داد، مؤثرترین و جالب ترین راه را برای دوست دخترش پیدا کرد تا او را به شدت هیجان زده کند، و سپس بدون هیچ گونه دخالتی، بدن زیبای او را به سختی تسخیر کرد.
دخترای خیلی خوب
چه لعنتی بود که آن دختر بداخلاق در چای پدرش لغزید، نوعی محرک؟ او عمداً می خواست او را سخت کند و با شلوارش در خانه قدم می زد! و آن مرد کجا می توانست برود در حالی که سرش قبلاً هدف را گرفته بود. هیچ دیکی نتوانست در برابر آن وسوسه مقاومت کند.
آن مرد واقعاً نمیخواهد آن خانم را بفرستد، بنابراین به طور خودکار آن را از بین برد! من هیچ تمایل یا نبوغ خاصی متوجه نشدم. شاید او خانم های این نوع را دوست ندارد؟ من شخصاً خانمهای برجسته و بزرگتر را دوست دارم!
آن سوپر جنس بمب است